- چکل هاکردن
کنده شدن زمین و خاک توسط منقار و پنجه ی مرغ، جدا کردن بذر جوانه زده از هم
معنی چکل هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیله کردن، لجاجت به خرج دادن
سفت کردن، محکم کردن
جر زدن
مسیر را عوض کردن، تغییر مسیر
خاراندن بدن خارش مداوم
پوست کندن درخت، پوست کندن بعضی میوه ها مثل: گردو
فرزند نامشروع به دنیا آوردن، دم بر نیاوردن
چیره کردن، غالب کردن، زاویه دادندسته های شالی به گونه
چرب کردن
اصابت کردن، برخورد کردن
موقعیت و فرصت مناسب پیدا کردن، عادت کردن، راضی کردن
چس هکاردن
خیس کردن، کسی را بی اندازه خسته کردن
کینه جو گشتن، دشمنی پیدا کردن
شخم زدن، کوتاه کردن، کچل کردن
جا به جا کردن، تعویض کردن
کارد و چاقو را با چرخ تیز کردن، تفرج کردن
جستجوی مرغ در میان خاشاک جهت پیدا کردن دانه
کندن و زیر و رو نمودن خاک به وسیله ی مرغ که با پا و منقار انجام
دانه دانه کردن، چکه کردن، چکیدن
جوانه زدن درخت، غلاف توخالی به بار آوردن، به هدر رفتن برنج
پیشگیری از نزاع
شخم زدن، شیار کردن، سرشاخه های درخت را هرس کردن، کوتاه کردن شاخه ها، کند کردن لبه ی تیز برخی از اشیا و ادوات به عمد یا به سهو، جوانه زدن، رویش ابتدایی جوانه
دبه درآوردن، بهانه جویی کردن
خیز برداشتن، ورم کردن
پدید آوردن راه در میان برف
در آوردن مغز گردو از پوسته، حبه کردن سیر
تنومند شدن، بوته بستن، تکثیر بوته ای مانند: سیر
درهم شکستنمضمحل کردن
خرد کردن پول یا جنس
چرب کردن، روغن مالی کردن
مچاله کردن، در هم شکستن
به هم زدن، زیر و رو کردن، بازکردن چیز به هم بافته
زخمی کردن، شکستن دست یا پا